فال زندگی عشقی

مجله اینترنتی کاشت مو

فال زندگی عشقی

۱۰ بازديد

در همان لحظه ناله ها به یک گروه کر دوردست تبدیل شد که هر لحظه ضعیف تر و ضعیف تر می شد. همان‌طور که آقای دنی می‌خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی خرداد , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.

دست به دامن افشاکنندگان این حقایق جالب بزند، می‌دانست که اکنون فرصتی برای انجام آن ندارد و با فریاد زدن به مری، کلت را با تاخت و تاز کامل از دامنه تپه ناهموار شروع کرد. دور مخفی، در حالی که اسب خاکستری مانند خرگوش زیرک به دنبال او می دوید. به نظر می رسید که کلت متوجه فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی خودم , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استرس آن موقعیت شده بود.

به اندازه کافی پیوسته می پرید. اما آخرین حصار روی جاده برای اعصابش خیلی زیاد بود، و با انحراف ناگهانی از آن، به تاکتیک های مرسوم خود یعنی پرورش و حمایت افتاد.

آقای دنی یک دقیقه به خود اجازه داد تا بی ثمری خار، شلاق زندگی و توهین به مقدسات را در این شرایط اضطراری ثابت کند و سپس با پایین آمدن روی پاهای خود، از حصار به داخل جاده بالا رفت و با همان سرعتی که چکمه ها و بالاپوش ها اجازه می دهند دوید. او به سمت نقطه ای که فریاد سگ های شکاری می آمد، هر لحظه ضعیف تر. در یکی دو لحظه او با نفس نفس زدن به جایی که مریم وفادار منتظر او بود بازگشت.

عرق پیشانی اش را پاک کرد و گفت: «خوب نیست، مریم». آنها مانند شعله های آتش در امتداد فراز به سمت جنوب می دوند. گمان می‌کنم شیاطین این کار را کردند تا پدرت را تحقیر کنند و سپس به سمت پل بپیچند و با مادور برخورد کنند. و پایان سگهای شکاری وجود دارد.»

مری که سگ‌های شکاری را اگر نگوییم تنها شیء وجود، رئیس عشقی می‌دانست، با چشم‌های ترسیده به او نگاه می‌کرد، در حالی که رنگ از گونه‌های گرد او می‌ریخت.

“آیا آنها مسموم خواهند شد، آقای دنی؟” او نفس نفس زد

آقای دنی با اختصار تلخ پاسخ داد: “هر کسی آنها را جک می زند، اگر پدرت ترکش نکند، این کار سخت فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است و آنها را شلاق بزن”.

«نمی‌توانیم آنها را بگیریم؟» مری که تقریباً از هیجان و وحشت فردا بی ربط بود فریاد زد.

“آنها نیم مایل از این راه رفته اند، و آن بی رحم”، این با نگاه نفرت متمرکز به کلت، “یک چوب جارو نمی پرد.”

مری که از فرض آرامش مردانه ای که ناامیدی آقای دنی به خود گرفته بود دیوانه شده بود، اصرار کرد: «اما اجازه بدهید تلاش کنم. “یا – اوه، آقای دنی، اگر خودتان سوار “جعبه کبریت” مستقیم به سمت مادور در آن سوی رودخانه می‌رفتید، به موقع خواهید بود که آنها را با شلاق بیرون بیاورید!

“توسط جوو!” دینی جانی گفت و ساکت شد. من معتقدم در آن لحظه هویت خانم دنی آینده برای او روشن شد.

و تو باید او را در زین من سوار کنی! با سرعت رعد و برق به مری ادامه داد و کنترل اوضاع را به شیوه ای پیشگویانه در مورد آینده موفقیت آمیز او به عنوان یک همسر در دست گرفت. “زمانی برای تغییر وجود ندارد-”

“شیطان من می خواهم!” دینی جانی گفت و فکری نالایق از آنچه دوستانش می گویند در ذهنش چرخید.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.